ماجراهای کلاردشتی (قسمت چهل و پنجم)

سه شنبه, 27 ارديبهشت 1401 ساعت 19:49 نوشته شده توسط  علی ملک پور اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 

همكاري با گروه فرانسوي «توتال»؛

در تابستان 1382 از طريق يك شركت مهندسي مشاور ايراني دعوت شدم براي كار و همكاري با گروهي از مديران و كارشناسان شركت نفتي «توتال» كه از فرانسه آمده بودند، به شهر كنگان در استان بوشهر رفتم. در جمع 12 نفره گروه اعزامي توتال، محققان و كارشناساني از رشته‌هاي متنوع شركت داشتند و ما ايراني‌ها فقط 4 نفر بوديم؛ من به عنوان جامعه‌شناس، يك متخصص باستان‌شناس و آقاي «دكتر پيري» استاد زيست‌شناسي دريايي از دانشگاه بوعلي سينا كه از همدان آمده بود و خانم پژوهشگر رشتة گياه‌شناسي كه از اهواز به جمع ما پيوسته بود.

در فصل گرم و به شدّت مرطوب (مردادماه) به مدت 25 روز در كنگان با گروه توتال همكاري كردم. كار من پژوهش و بررسي وضعيت اجتماعي – اقتصادي دو روستاي «اختر» و «تُنبك» از توابع شهرستان كنگان بود كه با هدف نهايي تخليه‌ي كليه‌ي ساكنان اين دو روستا انجام شد. قرار بود كه اهالي دو روستاي ياد شده از موطن آبا و اجدادي خود به شهر كنگان كوچ كنند، چون زمين‌هاي اين دو آبادي در محدوده‌ي طرح‌ها و تأسيسات نفتي و پتروشيمي وزارت نفت قرار گرفته بود و شركت فرانسوي توتال پيمانكار آن طرح‌ها بود.

من يك بار ديگر نيز به فاصله چند ماه و باز به مدت 25 روز به كنگان رفتم و در نهايت دو گزارش كارشناسي مستند و ميداني از روستاهاي اختر و تنبك تهيه و به توتال ارايه كردم و در آخر هم در هتل هماي تهران گزارش نهايي خود را طي سخنراني به زبان انگليسي به حاضران و نمايندگان توتال عرضه كردم.

اين همكاري براي من تجربه خوب و آموزنده‌اي بود و گروه توتال فرانسوی نيز از فعاليت و نتيجه كار مطالعاتي من رضايت نسبي داشتند.

 

ادامه دارد...

 

✍️برگرفته از کتاب " روزگار  من" نوشته علی ملک پور با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با شماره استاندارد بین المللی کتاب( شابک: ۲-۹۴-۸۵۸۱-۹۶۴-۹۷۸ ) انتشارات کارآفرینان ( تهران)

خواندن 1281 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
کد: 1139