ماجراهای کلاردشتی (قسمت سی و هشتم)

شنبه, 14 اسفند 1400 ساعت 18:17 نوشته شده توسط  علی ملک پور اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 

در جوار خلیج فارس:

در اردیبهشت سال 1374 به همراه آقای عزیز فیض‌اللهیان از همکارانم در بنیاد مستضعفان برای یک مأموریت و تهیه گزارش کارشناسی از باشگاه ایرانیان در شهر دبی در امارات متحده عربی، به مدت 15 روز عازم آن امیرنشین در حاشیه جنوبی خلیج فارس شدم. این اولین سفر خارج از کشور من بود. در آنجا از ما به خوبی استقبال و پذیرایی شد. ما با جامعه‌ایرانیان مقیم دبی ارتباط خوبی برقرار کردیم و از فرصت‌ها و مسایل و چالش‌های پیش‌روی آنها آگاه شدیم.

طی آن 15 روز، من تحت تأثیر محیط اجتماعی شهر دبی و شیوه مدیریت شهری و نظم عمومی آن قرار گرفتم. آرامش و اعتماد در روابط همگانی مشهود بود، فضای شهری مطلوب بود، سیمای شهر نظیف و امنیت و انتظام عمومی به چشم می‌آمد و در عین حال پلیس و مأمور به ندرت دیده می‌شد. مردم دُبی در هر سطحی از سواد و موقعیت به زبان انگلیسی آشنا و بلکه مسلط بودند.

در جمع ایرانیان نوعی همگرایی و روابط عاطفی خوب که ویژه فرهنگ ایرانی و شرقی است، مشهود بود، ضمن اینکه از محدودیت‌های اجتماعی و محدودیت پوشش هم خبری نبود.

این اوضاع دُبی در ۲۴ سال پیش بود و البته آنها در سال‌های اخیر پیشرفت‌های بیشتری را تجربه کرده‌اند.

 

یک جایزه ملی:

در آن سال‌ها کم و بیش به همکاری (مدعو) با دانشگاه‌ها و تدریس در دوره‌های کارشناسی مشغول بودم. علاوه بر این مطالب تحلیلی و انتقادی نیز در روزنامه‌ها و مجلات می‌نگاشتم. اولین مطلب من در روزنامه «ابرار» در تابستان سال 1368 چاپ شده بود که در مورد مسایل زیست‌محیطی کلاردشت بود. با عنوان «کلاردشت، جلوه‌های بیم و امید». پس از آن شمار نوشته‌هایم افزایش یافت.

پس از آن مقالات متعدد دیگری در روزنامه‌ها و ماهنامه‌هايی همچون اطلاعات، ایران، همشهری، اخبار اقتصادي، زنان، آتیه و... نوشتم. سرانجام یکی از مقالات من با عنوان «مشارکت، معمای توسعه» که در روزنامه همشهری چاپ و منتشر شده بود، در سال 1377 و در پنجمین جشنواره مطبوعات كشور که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار مي‌‌شد، پس از داوری در مراحل مختلف و از میان ده‌ها مقاله منتخب، نهایتاً به مرحله نهایی داوری راه یافت و عنوان "بهترین مقاله سال مطبوعات ایران در رشته مقاله اجتماعی» را احراز و رتبه اول را کسب کرد و جايزه‌ي خود را طي مراسمي از دست وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت كردم. جایزه‌ي نفر اول در این جشنواره، یک گواهی رسمی، لوح تقدیر هیأت داوران و یک سفر حج عمره بود که در آن سال معادل 500 هزار تومان ارزش داشت. من كه در آن سال‌ها دانشجو بودم و بالطبع مستطیع نبودم، حواله سفر حج را فروختم ولی بعداً از این واگذاری خیلی پشیمان شدم.

این جایزه و رتبه‌ي ممتاز برای من علامت روشنی بود که می‌بایست به طور حرفه‌ای، کار نویسندگی و روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در مطبوعات را دنبال مي‌کردم، ولی عملاً چنین مسیری را به طور جدّی دنبال نکردم و به طور مستمر ولي غیرمنظم برای روزنامه‌ها و مطبوعات مقاله و یادداشت می‌نوشتم و این کار همچنان ادامه دارد و تاكنون بيش از يكصد مقاله و مطلب و يادداشت در مطبوعات و جرايد نوشته و به چاپ رسانده‌ام.

 

ادامه دارد...

خواندن 572 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
کد: 1123