...و بالاخره صلح:
پس از مدتي دانشكده علوم اجتماعي هم سر و ساماني يافت. روز 27 تيرماه 1367 به همراه شماری دیگر از دانشجویان در كتابخانه دانشكده، مشغول مطالعه و پيگيري تحقيقات مربوط به درسهايمان بوديم كه ناگهان آقاي طاهري كتابدارِ باسابقه دانشكده، عرف سكوت كتابخانه را رعايت نكرد و با صداي بلند گفت: "بچهها... بچهها...!... ايران قطعنامه 598 سازمان ملل را پذيرفت...!!" همان قطعنامه معروفی که خواهان آتشبس فوری در جنگ طولانی ایران و عراق بود.
ناگهان همه احساسات و افكار و كلمات ضد و نقيض به ذهنمان سرازیر شد...، قطعنامه 598 سازمان ملل...، جنگ...، آتشبس...، موشك...، بمب...، دود...، آتش...، دانشكده...، ميدان پرستو...، مسافران هواپیما...، توسعه...، عقلانيت...، ترم موشكي...، علوم اجتماعي...، جهان سوم...، انسان... و بالاخره...صلح!!
ازآن پس تنور جنگ سرد و بازار تحليل و پيشبيني و خوشبيني و بدبيني... گرم شد. هر كس از زاویه ديد خود سخني ميگفت، صدا و سيما، راديوهاي خارجي، مطبوعات، شاعران، منتقدان، عزاداران، دلاوران جبهه، دلارداران چهارراه استانبول، و... از هر دري و دريچهاي سخن ميباريد و تحليل ميريخت. يكي ميگفت جنگ خوبي بود حيف كه تمام شد، يكي به طعنه ميسرود، ايستگاه 598...، اتوبوس خط 598...، يكي ميگفت جنگ تمام نشد ...، جنگ ما تا هميشه ادامه دارد...، جنگ کفر و ایمان تا محو کفر...، آن ديگري ميگفت در هر حال صلح بهتر از جنگ است...، بايد صلح شود و...
ما كه دانشجوي علوم اجتماعي بوديم به ناگهان از سرعت تحول جا مانديم و مترصد شديم كه تحليلي دست و پا كنيم تا خودمان و اطرافيانمان را قانع كند.
... و بدين گونه جنگ - و ترم موشكي - مثل همه جنگهاي تاريخ بالاخره پايان يافت و در جبههها آتشبس اعلام شد و چندي بعد نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل متحد معروف به «يونيماك» در مرزهاي دو كشور ایران و عراق مستقر شدند، بيسِلاح، اما به صَلاح دو كشور خسته از جنگ هشتساله.
ادامه دارد...
✍️برگرفته از کتاب " روزگار من" نوشته علی ملک پور با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با شماره استاندارد بین المللی کتاب( شابک: ۲-۹۴-۸۵۸۱-۹۶۴-۹۷۸ ) انتشارات کارآفرینان ( تهران)