ماجراهای کلاردشتی ( قسمت سوم)

پنج شنبه, 18 شهریور 1400 ساعت 16:35 نوشته شده توسط  علی ملک پور اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 

“خاندان ملک پور”
خاستگاه اصلي نياكان پدری من كلاردشت نيست. در واقع جد اعلاي ما نزدیک دو قرن پیش و در زمان سلطنت محمدشاه قاجار به دلايل نامعلوم از نواحي ساحلي درياي خزر و مشخصاً از منطقه "پسندده" (شامل پسندده عليا و پسندده سفلي و به گویش مازندراني "جورپسنده و جيرپسنده") به كلاردشت مهاجرت كرد. از زندگي "علي" جد بزرگ خاندان ملك‌پور اطلاعی در دست نیست. علي پسري به نام "مَلِک" داشت که خاندان ملک‌پور کلاردشت نام خود را از او گرفته است.
"مَلِك" و همه فرزندان و نوادگان او چوپان و یا كشاورز خرده پا بودند. آنها از همان بدو ورود به كلاردشت در روستاي "وَلوال" (Valval) كه اكنون يك محله از مجموعه شهر كلاردشت است، ساكن شدند. از زمان استقرار "علي" و فرزندش "ملِك" در "وَلوال" كلاردشت تا دهه ۱۳۳۰ شمسي كه مقارن با دوره سلطنت محمدرضاشاه پهلوي بود، هيچ يك از فرزندان و نوادگان ملك، باسواد نبودند و جز در چوپانی گوسفند و كشاورزي سابقه‌اي نداشتند.

کودک وَلوالی
سالروز واقعی تولدم ۱۵ اردیبهشت 1341 خورشيدي (۵ مه ۱۹۶۲ میلادی) است ولی در شناسنامه‌ام سال 1342 قید شده است. مادرم بعدها گفت آن روزها برخی خانواده‌ها سن پسرها را یک سال کمتر ثبت می‌کردند تا وقت مدرسه رفتن از رشد بیشتری برخوردار باشند و از عهده کار و درس خود بهتر برآیند، در مواردی هم سن دختران را موقع دريافت شناسنامه از مأموران سیار ثبت احوال در آن سال‌ها بیشتر گزارش می‌كردند تا بعدها زودتر به خانه بخت بروند.
من پانزدهم اردیبهشت سال 1341 خورشیدی به دنیا آمدم. من اشتباهی یا ناخواسته به دنیا نیامدم، ولی درست یک سال بعد از تولدم اشتباه مهمی در درج نامم در شناسنامه رخ داد.
در آن سال‌ها خانواده‌ها به دلیل مرگ و میر زیاد نوزادان، مطمئن نبودند که فرزند نورسیده تا یک‌سالگی را به سلامت از چنگال مرگ جان به‌در برد، لذا صبر می‌کردند که نوزاد 1 یا 2 و يا 3 سال کامل را پشت سر گذارد، آنگاه والدین برای گرفتن شناسنامه‌ي او اقدام می‌کردند. من که موقتا از مرگ رهایی یافته بودم، ارزش صدور یک جلد شناسنامه‌ی نو را یک سال بعد از تولدم، داشتم.
مادرم مي‌گفت برخي سال‌ها در آن روزگار، بر اثر سرخك و سياه‌سرفه و ديگر بيماري‌هاي واگيردار، گاه همه كودكان زير 3 يا 4 سال مي‌مردند و حتي در روستاهاي همجوار كودك 1 يا 2 يا 3 ساله اصلاً يافت نمي‌شد، الا موردي خاص و استثناء! من نيز از آن عصر ريشه‌كني اطفال جان به در بردم.
خانواده نام (میرزاعلی) را برای این آخرین فرزند خود برگزیده و به مأمور ثبت احوال اظهار کرد، ولی مأمور ثبت احوال به مادرم گفت که این نام پیشنهادی شما طولانی است و بهتر است که نام مختصر و مفید "علی" را برای فرزندت انتخاب کنی. مادرم مخالفت کرد چون من عمویی به همین نام - علی- داشتم.
رسم رایج کلاردشت قديم این بود که بین خانواده‌ها بر سر نام‌گذاری فرزندان دختر و پسر رقابت و حسادت و حتی منازعه در می‌گرفت. خانواده ها اجازه نداشتند که اسمی را که قبلاً کس دیگری برای فرزند خود برگزیده توسط فامیل یا اهل محل برای فرد جدیدی انتخاب شود. راز برخی نام‌های نامتعارف و گاه بی‌معنی یا بدمعنی در نواحی روستایی و گاه شهری، در همین تنگنا و کمبود نام بوده است.
مادرم پیشنهاد نام "علی" را قبول نکرد، چون – علی- از قبل نام عموی من بود و این می‌توانست مایه دردسرهای بعدی شود. با وجود این تذکر مادرم، مأمور ثبت احوال نام "علی"را در شناسنامه‌ام درج کرد و شناسنامه را به مادرم تحویل داد.
وقتی مادرم شناسنامه مرا به برادرم که دانش‌آموز و تنها باسواد خانواده بود، نشان داد، تازه معلوم شد که با وجود اصرار مادرم نامم در شناسنامه "علی" و نه "میرزاعلی" درج و ثبت شده است. چاره‌ای نبود جز اینکه مادر دوباره به نزد مأمور سيار ثبت احوال مراجعه کرد و این بار تمرد او را از درج نام مورد نظر خانواده تذکر داد. مأمور این بار پیشوند "میرزا" را - به خطا و یا به عمد- فقط در شناسنامه من اضافه کرد و در دفتر اصلی ثبت احوال که در اختیار خود مأمور بود، درج و ثبت نکرد. 18سال بعد وقتی برای معافیت از سربازی اقدام کردم، متوجه شدم که نام واقعی و قانونی من در دفاتر اداره ثبت احوال "علی" است و در پی این کشف بود که با مراجعه مجدد من به ثبت احوال نوشهر پیشوند "میرزا "جهت همسانی شناسنامه و دفتر ثبت از نامم حذف شد. لذا مدارک و اسناد مربوط به من تا قبل از رفع این دوگانگی كاملاً با نام "میرزاعلی" و بعد از آن تاریخ با نام "علی ملک‌پور" ثبت و صادر شده است.
علاوه بر این، چون پدربزرگ پدری‌ام «میرزا» نام داشت، گاه مرا به نام و یاد پدربزرگ، میرزاعلي می‌خواندند و این البته رسم رایج دیگری از گذشته بود که کم و بیش تاکنون هم ادامه دارد.

برگرفته از کتاب " روزگار  من" نوشته علی ملک پور با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با شماره استاندارد بین المللی کتاب( شابک: ۲-۹۴-۸۵۸۱-۹۶۴-۹۷۸ ) انتشارات کارآفرینان ( تهران) 

خواندن 532 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(2 رای‌ها)
کد: 1058