آلودگی بی سابقه هوای تهران و سایر کلانشهرها و تعطیلیهای مرتبط با آن، طی هفتههای اخیر، موجب شد تا هر آن کس که امکان گریز از خطر شهرهای آلوده به دود را داشته، بار سفر بسته و به جاده بزند؛ و در این میان جادههای شمالی نیز همچون همیشه خوش مسیر و خوش مسافر...
اما این مرتبه با دفعات قبل یک فرق داشت؛ گویا این بار بیشتر مسافران زمستانیِ شهرهای شمالی نه مسافر که خود صاحب خانه بودند؛ آنهایی که در این شهرها خانههای دوم دارند یا قبلاً زمینی خریده و در صدد ساخت خانهای دوم برای خود هستند، تعطیلی کلانشهرها را غنیمت شمردند تا سری به خانه و زندگی و املاکِ خود در شهرهای شمالی بزنند.
#کلاردشت نیز که طبق آمارهای به دست آمده از #سرشماری سال ۹۵ به ازای ۸۵۰۰ خانوار بومی و ساکن دائم، تقریباً به همین تعداد خانهی دوم را در خود جای داده است و شاید از این حیث رکورددار باشد، از قاعدهی حضور مهمانان فصلی مستثنی نبود اما این دفعه نه گردشگران تابستانی که صاحبخانههای زمستانی!
در روزهای اخیر گشت و گذاری در شهر یا چرخی در کوچه پس کوچههای روستاها حکایت از آن داشت که قریب به اتفاق مالکان خانههای دوم در اتفاقی بی سابقه همه با هم و در فصلی غیر از بهار و تابستان و حضور گردشگران گذری، اینجا در کلاردشت، دور هم جمع شده بودند؛ مردمانی از قومیتهای گوناگون، با زبانهای مختلف، با فرهنگهای متفاوت و از انواع اقشار درآمدی!
مردمانی که حضور این بارشان در کلاردشت نه به بهانهی دورهمیهای تابستانه در ویلای شمال بلکه در ادامهی روند عادی و روزمرهی زندگی معمولیِشان بود که مجبور شدند چند روزی پی آن را در کلاردشت بگیرند، بنابراین رفتاری که طی این روزهای سرد از خود بروز دادند، خیلی فرق داشت با آن رفتارهای روزهای گرم تابستان؛ این بار بازار رفتنها، خرید کردنها، مصرف کردنها و ... ویلادارهای کلاردشت منطبق بود با سبک اصلی زندگیهایشان و این فرصتی مغتنم خواهد بود برای آن که بتوان ارزیابی کرد کلاردشت در آیندهای نه چندان دور چه ترکیب جمعیتی خواهد داشت و آن ترکیب چه نیازها، فرصتها و تهدیدهایی را به همراه خواهد آورد، تا توسعهی زیرساختهای منطقه نیز در جهت ارزیابیهای صورت گرفته باشد.
در حقیقت باید به این اندیشید که آیا کلاردشت زیرساختهای لازم در پاسخ به نیازهای جمعیتی بزرگتر از جمعیت دائمی حال حاضر، که در حقیقت ترکیبی است از جمعیت بومی فعلی با جمعیتی که رفته رفته طی سالهای آینده بومی خواهند شد، را دارد؟
پر واضح است که در اولین نگاه؛ ترافیک خودروها در خیابانهای اصلی و فرعی و وضعیت فیزیکی معابر خود گویای حال و روز زیرساختهای عمرانی کلاردشت، که حتی پاسخگوی جمعیت فعلی نیز نمیباشند، بود.
اما آیا زیرساختهای عمرانی فقط به همینها ختم می شوند؟
قطعا نه!
در مهمترین آنها؛ مدیریت زباله و جمعآوری فاضلاب چه سرنوشتی خواهند داشت؟ دو مقولهی مهم که همین حالا نیز با حیلهی دفع و دفن در طبیعت است که سر خودمان کلاه گذاشته و از کنارشان عبور میکنیم، بی آنکه فکر کنیم آلودگیهای ناشی از آنها دیر و یا زود دامن خود را کثیف خواهد کرد!
و وای به حال روزی که تعداد خانوارهای دائم ساکن در کلاردشت به تعداد خانهها و ویلایی بشود که اینجا ساخته شدهاند و هنوز هیچ فکری برای مدیریت صحیح و اصولی پسماند و پسآب این شهرستان نشده باشد!
از اینها گذشته؛ آیا فکری برای مدیریت و هدایت فضای ناشی از تلفیق فرهنگهای گوناگون در ترکیب جمعیتی جدید کلاردشت شده است؟
بازاریان، معلمان، دانشآموزان و حتی ادارات کلاردشت تا چه اندازه آمادگی تعامل با مشتریان، شاگردان، همکلاسیها و ارباب رجوع جدید را دارند؟ اگر این آمادگی در سطح مطلوبی نباشد، که نیست! چه اثراتی را در پی خواهد داشت؟
به هر حال این یادداشت صرفاً یک هشدار است و قطعاً بررسی ابعاد و زوایای گوناگون اثرات ناشی از تغییرات جمعیتی در کلاردشت و یافتن راهکارهایی برای مدیریت دوران گذار در گرو مطالعات و نظرات کارشناسی خبرگان امر است، که این مهم مستلزم همت و جدیت مسئولین شهرستانی در شکل دادن اتاق فکری است کاملاً دانش بنیان که فارغ از جهتگیریهای جناحی، توان اجماع تمامی ظرفیتهای فکری و انسانیِ دارای دغدغهی کلاردشت را داشته باشد. در این مقوله شوراها نقشی نه تنها مهم که محوری را باید ایفا کنند.
اگر این آیندهنگری نباشد، آینده روشن نخواهد بود...
مهدی معصومی
▫️فعال رسانهای
▫️مسئول فنی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ در شهرستان کلاردشت