گویند فردی در چهار راه خیابانی قصد عبور داشت و روشندلی(نابینا) را در سر چهارراه دید و دست روشندل را گرفت و به آن طرف خیابان برد و از بابت احساس خوشحالی داشت و بعد آن، موضوع را برای دوستان خود تعریف کرده که چنین کاری را انجام داده ولی آن نابینا قصد عبور از آن چهارراه را نداشت. انجام کاری که مبتنی بر برنامه نباشد و واقعیت ها را نادیده گیرد در مسیر خطا ایجاد می کند و حتی می تواند هزینه هایی را بر سیستم تحمیل نماید.
همواره یکی از آسیب های برنامه ریزی های ملی و منطقه ای توجه کمتر به واقعیت هاست و ممکن است هزینه آن بیش از منافع آن باشد. بنابراین قرار گرفتن در مسیر برنامه ریزی، چارچوب هایی لازم دارد که رعایت آنها موجب خواهد شد واقعیت ها به صورت عینی در برنامه انعکاس یابد.
شهرستان کلاردشت در حال حاضر فاقد برنامه میان مدت و بلندمدت است و ضرورت آن برای جبران عقب ماندگی گذشته نسبت به ظرفیت های بالقوه خود منطقه و نسبت به مناطق همجوار بیش از پیش احساس می شود.
شهرستان کلاردشت از ظرفیت هایی برخوردار است و در مقابل، دچار ضعف و تهدیدهایی است که در ذیل برخی از آن اشاره می شود:
الف- وجود جاذبه هاي طبيعي منطقه كلاردشت شامل وجود سه اكوسيستم كوهستاني، رودخانه اي و جنگلي با تنوع گياهي و حيواني(2 درياچه طبيعي، 4 رودخانه، 7 آبگرم و 4 آبشار، 21 قله، 6 يخچال طبيعي و 12 شگارگاه طبيعي)
ب- وجود جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي (شامل تپه باستاني كلار، بناها و اماكن مذهبي و كاخ اجابيت)
ج- وجود جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي و طبيعي مناطق همجوار(در مناطق نوشهر، چالوس، كندولوس تنکابن و رامسر) و موقعیت میان راهی آن
د- وجود شرایط اقلیمی معتدل در مقایسه با شرایط اقلیمی گردشگران و دسترسی آسان تر گردشگران به منطقه مناسب اقلیمی به ویژه تهران
و سایر موارد، به عنوان نقاط قوت منطقه کلاردشت، موجب گشته است که شهرستان کلاردشت از لحاظ صرفه های منطقه ای (صرفهجوييهاي ناشي از تجمع جاذبه های منطقه ای) منحصر به فرد باشد. هر یک از این جاذبه ها می تواند زمینه مناسبی برای توسعه کسب و کار در منطقه و ایجاد فرصت های شغلی برای نیروی کار منطقه باشد. اما واقعیت این که در بستر تغییر و تحولات توسعه مناطق کشور، این منطقه به رغم وجود بسترهای مناسب بالقوه، امکان توسعه برای منطقه فراهم نشد. دلایل مختلفی برای آن می توان برشمرد که نیازمند بررسی جداگانه عملی دقیق تری است. ولی در عین حال می توان اشاره کرد که وجود جاذبه های یاد شده نیازمند ایجاد زیرساخت های فیزیکی(تجهیزات، ماشین آلات و ساختمان) و امکانات زیرساختی توسعه گردشگری، توسعه ساختار کالبدی و محتوایی تاسسیات گردشگری موجود و... است که پیوند میان جاذبه ها و زیرساخت های مناسب، توسعه کسب و کار پایدار را فراهم خواهد ساخت.
آنچه در طی دو- سه دهه گذشته شهرستان کلاردشت به صورت عینی مشاهده شده است پیشرفت در برخی برخی زمینه ها به خصوص گسترش واحدهای مسکونی و غیرمسکونی(در قالب آپارتمان، ویلا، واحد تجاری و نظایر آن) است. اما از ابعاد توسعه در بسیاری از زمینه ها تحول چشم گیری مشاهده نشده است. به رغم تغییرات ایجاد شده در منطقه ناشی از پیشرفت یاد شده و عدم ماندگی در بنیادهای توسعه منطقه، بسیاری از منابع انسانی به خصوص تحصیل کرده های منطقه مهاجرت به سایر مناطق کشور را ترجیح دادند و این موجب گردید یکی از بافت های اصلی توسعه منطقه یعنی "منابع انسانی" با محدودیت مواجه گردد. به طوری که مهاجرت جمعیتی به شهرهای همجوار، تغییر ساختار سنی جمعیت روستایی و حتی شهری منطقه به دلیل مهاجرت جوانان به شهرهای دیگر، کاهش نیروی کار ماهر و متخصص به ویژه در مشاغل مرتبط با گردشگری همراه با تخریب زیست محیطی منابع و عوامل پایه(آب, خاک و جنگل) در منطقه تهدیدات در برنامه ریزی منطقه ای شهرستان کلاردشت را افزایش داده است.
با توجه به فاکتور اصلی اشاره شده, خط مشی های اجرایی مناسب برای حفظ و ارتقای نقاط قوت, غلبه بر نقاط ضعف , توسعه و استفاده از فرصت ها و ممانعت از تهدید ها نیازمند برنامه ریزی اصولی برای توسعه بنیادین منطقه کلاردشت ضرورت می یابد. در این راستا، مدیریت محلی شهرستان کلاردشت همراه با برخی از صاحبنظران به دنبال تدوین برنامه ای منسجم و هماهنگ بری توسعه کلاردشت می باشد. از این بعد، به رغم تاخیر در آن نسبت به سایر مناطق کشور و حتی مناطق مشابه جهان(با ویژگی های خاص اقلیمی، طبیعی، فرهنگی و تاریخی) میمون و مبارک خواهد بود.قبل از پرداختن به مباحث اصلی اگر تعریف مختصر از "برنامه ریزی" داشته باشیم می توان گفت که برنامه ریزی عبارت از یک سلسله عملیات منظم، سیستماتیک و مرتبط با یکدیگر بوده که به منظور دستیابی به یکسری اهداف معین و مشخص توسط یک نهاد، سازمان و یا دولت (محلی و مرکزی) برای یک مدت معین انجام می گیرد.
بنابراین سه مؤلفه ریزی شامل 1- آگاهي و شناخت 2- اراده 3- هدف باید در بدنه نظام و اجزای برنامه ریزی منطقه کلاردشت ساری و جاری گردد. این سه مولفه بسیاری از واقعیت های منطقه را آشکار خواهد ساخت و نشان از آن دارد که ضعف هایی در این سه مولفه وجود دارد.
لذا با برنامه ریزی منطقه ای می توان بسیاری از خلع های موجود را مرتفع نمود. اولین گام، داشتن چشم انداز روشن و هدفمند برای منطقه(برای افق میان مدت) است. گام دوم، داشتن برنامه و اجرایی عملیاتی در قالب طرح جامع ناحیه ای(منطقه ای) کلاردشت است. سوال این که چرا شهرستان کلاردشت باید چشم انداز و برنامه مدون داشته باشد؟
چشمانداز عبارت است از ارائه گزارههاي خردمندانه درباره آينده و تفسير اين گزارهها به گونهاي كه به عمل آگاهانه و به فرآيندهاي يادگيري جمعي و پاسخگوئي به چالشهاي آينده كمك نمايد. چشمانداز (و آيندهنگري) همانند پيشبيني با آينده سر و كار دارد ولي فراتر از پيشبيني است و دربرگيرنده شبكهسازيها و آمادهسازيهاي مربوط به تصميمگيري درباره آينده شهرستان کلاردشت است. پيشبيني تنها برآوردي از آينده است و خطي بودن سير امور در پيشبينيها، يك فرض پذيرفته شده است در حاليكه سير امور لزوماً خطي نيست و داراي حلقههاي بازخوردي بيشماري است. پيشبينيها ميتوانند نيازگرا (needs- oriented) باشند و نه تنها براي توجيهپذيري يك گزينه بلكه براي تعيين نيازهای منطقه نيز بكار گرفته شوند.
مطالعه چشمانداز در اولين گام با تعريف و تبيين تنها گزينه يا گزينه هاي مختلف آينده آغاز ميشود ولي فراتر از آن هم با تعريف و شناخت محتملترين آينده، آينده ممكن و آينده خوشبينانه ادامه پيدا ميكند. در مطالعه چشمانداز، چند گام اساسي وجود دارد: اول بررسي حوزههائي است كه از بعضي جهات "مهم" تلقي ميشوند و سپس بررسي همان حوزههاي مشخص شده به صورت تفصيليتر (اين گام دوم به پيشبيني نزديك است). ارزيابيهائي كه در چشمانداز صورت ميگيرد برپايه معيارهائي مانند اهميت اقتصادي يا توسعه پايدار است. با كاربرد معيارها يكي از گزينهها انتخاب ميشود تا به صورت تفصيليتري مورد بررسي قرار گيرد و از اين طريق نتايجي براي زمان حال و امروز به دست آيد.نكات مهم و كليدي كه در هر فعاليت آيندهنگري و تهيه چشمانداز و برنامه جامع و اجرایی مطرحاند به شرح زيراند:
نحوه تعيين و ترتيب اولويتها كدام است؟
چه كساني را درگير كنيم، تا چه اندازه و چگونه؟
آثار و نتايج كدامند، نتايج محتوا مهمتر است يا نتايج فرايند؟
آيا نتايج حاصل از چشمانداز، توجيه كننده نهادهها و هزينههاي سنگين آن هستند؟
پس از آنكه تجربه تهيه و تنظيم چشمانداز پايان ميگيرد، آنچه كه بسيار اهميت دارد شبكهسازي است. چشمانداز، تنها تفكري درباره آيندهها و اجراء در زمان حال نيست بلكه به نحوه كنار آمدن با گذشته نيز مربوط ميشود.
برنامهريزي و چشمانداز غالباً داراي افقهاي مشابهي هستند. از اين رو در تهيه و تنظيم برنامهها، چشمانداز يكي از ابزارهائي است كه مورد استفاده قرار ميگيرد. تفاوت بين چشمانداز و برنامهريزي اين است كه برنامهريزي معمولاً دربرگيرنده هدفها، سياستها و راهكارهاي معينتري است زيرا حاصل و نتيجه آن، برنامهاي تعهدآور است. چشمانداز حتي در مرحله اجراء هم تعهدي براي شركتكنندگان ندارد. چشمانداز ميتواند منجر به يك برنامه، يك مقصد (نقطه عطف)، تدابير، اقدامات و وظايفي براي فعالان مختلف گردد ولي اين امر از ويژگيهاي ضروري و الزامي چشمانداز نيست.
با این توصیف، تدوین چشم انداز و برنامه عملیاتی و اجرایی جزء الزامات توسعه کلاردشت برای برون رفت از وضعیت فعلی است. همان طور که توضیحات آن در بالا اشاره شد همواره شروع هرگونه فعاليت برنامهريزي و مطالعه در مورد آينده در سطح منطقهاي، اين پرسش مطرح ميشود كه چگونه بدون خطوط راهنماي آينده، ميتوان مسير توسعة بخش و یا منطقه را طراحي كرد. به دليل نبود خطوط راهنماي آينده، پارهاي از مطالعات و برنامهريزيها اساساً انجام نميشد يا با مفروضات دلبخواه و بدون هدف مشخص، انجام ميشد كه آن فرضها لزوماً مقبول طبع ديگران(متخصصین امر و مدیران منطقه) واقع نميشد. كمترين خاصيت و تهيه و تنظيم چشمانداز آينده، آن است كه وسيلهاي براي تنظيم امور و ترتيب اولويت مسائل شهرستان کلاردشت در دستور كار آينده را فراهم ميكند.
طبیعی است که نگاه جمعی مبتنی بر واقعیت های منطقه و همراه با خرد و آگاهی باعث خواهد شد که نه تنها منطقه از ظرفیت های خود برای بهبود درآمد و رفاه خود حداکثر بهره را ببرد بلکه بسیاری از آسیب ها و تهدیدها مصون خواهد بود./پایان مطلب
ضرورت تدوین چشم انداز و برنامه برای توسعه شهرستان کلارشت
علاء الدین ازوجی محقق اقتصادی و مدرس دانشگاه در مطلبی که اخیرا برای کلارنا نوشته، به تفصیل راجع به اهمیت تدوین چشم انداز و برنامه برای توسعه شهرستان کلارشت توضیح داده است.
منتشرشده در
یادداشت