سلسله یادداشت هایی درباره برنامه راهبردی و عملیاتی ۵ ساله توسعه شهری کلاردشت
به قلم دکترمصطفی قدمی "مشاور طرح"
بخش اول: چرا برنامه راهبردی و عملیاتی در مدیریت شهری کلاردشت مهم است؟
شهرسیستمی بسیارپیچیده است که ازهم پیوندی و ارتباط سیستم های دیگر چون اقتصاد شهری، محیط زیست شهری، سیستم اجتماعی و فرهنگ شهری، سیستم سیاست گذاری شهری، و...، تحت قواعد رسمی و غیررسمی با رفتار ذینفعان متنوع وگاهی متضاد شکل می گیرد و حیات می کند.
این سیستم با چالش های مهمی روبروست. بسیاری ازنیروهای موثر بر توسعه شهر در خارج از قلمرو و قدرت مدیریت شهری شکل می گیرند (مثل تورم وسیاست های دولت) و بسیاری ریشه در خود منطقه یا شهر دارند (مثل سرمایه انسانی و طبیعی منطقه). ذینفعان و ذینفوذان متنوعی در مدیریت شهری درگیرند وقاعدتاً منافع متفاوت و گاهی متضادی را دنبال می کنند (هر شهروند هم یک ذینفع است که ممکن است به دنبال رونق اقتصادی شهر باشد یا حتی به دنبال آسفالت کوچه خود). بنابراین در شهری مثل کلاردشت با ده ها هزار نفر شهروند و ذینفع روبروایم، با آگاهی ها و توقعات متفاوت از منافع جمعی و فردی، با نگرش های متفاوت و تجارب متنوع به درازی عمر خود و... . اینجاست که مفهوم مدیریت شهری ( گرفته شده از مبانی مدیریت سازمانی) به کل رنگ می بازد و مقیاسش از سطح یک سازمان چند ده نفره به سیتسمی به بزرگی یک شهر ده ها هزار نفره تغییر می یابد و مفهوم حکمرانی شهری جای مدیریت شهری را می گیرد. ( در اینجا به ناچار از واژه مدیریت استفاده می شود)
حال سوال این است که مطالعه، آنالیز، پیش بینی و اتحاذ تصمیمات و اقدامات موثر در جهت مدیریت چنین ابرسیستم پیچیده ای که با کیفیت زندگی هزاران نفر و پایداری منابع عظیم طبیعی بین نسلی سروکار دارد، امری ساده است؟ متاسفانه باید گفت بر اساس آنچه در شهرها و روستاهای ایران مشهود است، بسیاری از افرادی که در خود ظرفیت چنین کاری را می بینند، نه تنها مدیریت شهری را امری ساده می دانند بلکه سعی دارند به تنهایی و بی اعتنا به هر برنامه مدون، بدون تحمل و تعامل حتی یک نظر دیگر، برای هزاران نفر تصمیم گیری کنند. موفقیت در مدیریت شهری یک مسابقه انفرادی نیست که در آن همه افتخارات و مدال ها را به یک نفر یا گروه بسیار انگشت شمار بدهند. در واقع در چنین رقابتی، برنده ای وجود ندارد! حتی مردم نظاره گر نیز بازنده اند! آفت فوق گریبانگیر بسیاری از شهرهای ماست! این مسئله زمانی حاد تر می شود که به دلیل اختلافات درونی، هرعضو شورای شهر یا شهردار بدون داشتن روحیه همکاری و تعامل و بدون در نظر گرفتن مصالح شهر، صرفا بر سلایق شخصی خود تاکید کند یا صرفاً به دلیل اختلاف سلیقه با دیگری(یا دیگران) با هر تصمیمی ولو خوب، مخالفت کند! مشاهده چنین رفتارهای مانع تراشانه و خصمانه در مدیریت شهری به ابزارهای پیشرفته ای نیاز ندارد.
اگرمشخصاً مدیریت شهری را به وظایف شهرداری و شوراری شهر محدود کنیم، بخش زیادی ازوظایف قانونی این دو نهاد بر کیفیت توسعه شهری تاثیر عمیق دارد. کیفیت خیابانها، منظرشهری، فضای سبز، فضای مسکونی و تجاری، ایمنی، فعالیت های اجتماعی و فرهنگی، پسماند، اقتصاد شهری، تنوع زیستی و... درقالب پروژه های عمرانی و خدماتی در ردیف بودجه های شهرداری قابل تعریف اند.
مسئله بعدی، بودجه شهرداری هاست که علیرغم تصور عمومی، سهم اعتبارات دولتی در بودجه شهرداری ها بسیار اندک یا بهتر است بگوییم هیچ است! پس هرچه شهر کوچکتر، منابع مالی آن کوچکتر. چرا که درآمد شهرداری از مجموعه عوارضی است که شهروندان آن پرداخت می کنند. حال درآمد شهری مثل کلاردشت که همواره زیر 20 میلیارد تومان بوده است و در خوشبینانه ترین حالت 40 درصد آن مربوط به هزینه های جاری است، می بایست چگونه مدیریت شود؟
در وضعیتی که تمامی شواهد نشان ازناپایداری شهردارد، به عبارت بهتر در وضعیتی که کلاردشت پسرفت داشته است، چگونه می توان آنرا در مسیر توسعه پایدار هدایت کرد. اولین راه حل، از طریق برنامه ای که با اصول و استانداردهای علمی برنامه ریزی شهری تدوین شده باشد، و بدنه مدیریت شهری و ذینفعان متعدد در فرایند تهیه آن نقش داشته باشند و بدان تعهد داشته باشند.
درپایان بخش اول باید اذعان کرد داشتن برنامه توسعه شهری اهمیت بالایی در جهت هدایت مسیر توسعه شهری دارد اما مطمئناً سنگ اندازی های کینه ورزانه با دلایلی که ریشه درمنافع و عقده های شخصی دارند، نه تنها مانع تراشان را به کامشان نمی رساند بلکه متاسفانه کام مردم هم از فرایند توسعه تلخ می شود!
در بخش بعدی در مورد فرایند تهیه و تصویب برنامه توسعه کلاردشت و داستان های زشت و زیبای آن خواهم نوشت.
با احترام