اتمسفر انتخابات اما همچون گذشته نیست،آب وهوای این روزهای انتخابات،با آنچه در گذشته بود فرق دارد،فضای بی رمقی در اصل ماجرا قابل درک است اما برای آنها که تخصص انتخاباتی دارند و سابقه کار در ستادها و فعالیتهای تبلیغاتی و لیدر بودن گروهها،جریان فرق دارد.همچنان و با تمام قوا مشغولند و پرهیجان راه را ادامه میدهند.
من خبرنگارم،وظیفهام خوب دیدن است و روشنگری...روزهای سختی را میگذرانم.بارها نوشتم و به نیمه نرسانده رها کردم،بارها قصد نوشتن داشتم و عملی نکردم...در همین روزها...حداقل ۵ یادداشت با عناوین مختلف...اما نتوانستم،قلم نچرخید و قلبم گواهی نداد...
سکوت از جانب من و رسالتم،مطمئنا از رضایت نخواهد بود،اما گاه جایز است.
این را خودم میگویم.
گاهی خبری را منتشر نمیکنم،تحلیلی را منعکس نمیکنم وبسیاری از دانستهها بایگانی میشود...
برایش دلیل دارم،شاید قانع کننده نباشد،اما برای خودم چرا...
بگذریم...
انتخابات یک چیز است اماهفته تبلیغاتی آن چیز دیگر...
این روزهاآنچه دیده نمیشود تبلیغات حرفهای ست،نه میتوان اثری از تبلیغات اصولی و در تعریف واقعی دید نه حتی اخلاق تبلیغاتی قابل درک است.
تبلیغات تخریبمحور، جای خود را به تبلیغات برنامهمحور داده...البته داستان جدیدی نیست و تکرار دورههای پیشین است اما به واسطه فعالیت فضای مجازی،رنگ و بو و ورژن نویی به خود گرفته است.
قبلترها،همانها که در ستاد وهمایش و برنامههای سخنرانی کاندیداها حضور داشتند،از این فضا بهره! میبردند اما امروزه به واسطه فضای مجازی،به ویژه تلگرام، کنشها و واکنشها ابعاد گستردهتری به خود گرفته است.
اما آنچه نباید ازنظر دور داشت،چرایی این قضایاست.
چه شد که تبلیغات برنامهمحور،تبلیغات اصولی،معرفی کاندیداها،تبیین اهداف و دلیل حضور افراد در عرصه رقابت،جای خود را به بگم بگمها،نطقهای نمایشی، تخریب شخصیتی وخانوادگی،واکاوی در زندگی شخصی رقبا،کوچک کردن افراد،عقدهگشایی های سیاسی،تعدی به حریم شخصی رقبا و هوادارانشان،طعنه وکنایههای مستقیم و غیرمستقیم داده است؟!
چه شد که مطالبهگری فراموش شد و زنده باد و مرده باد بر زبانها جاری؟!
امروز اگر قراراست مردم به حضور در انتخابات ترغیب شوند،روشهای نخنما شده،غیراخلاقی وهیجانی اثرگذار نخواهد بود.
مردم آگاه هستند و باگسترش دایره اطلاعرسانی وتمام مشکلاتی که در شبانهروز با آن درگیرند،دیگر نمیتوان آنها را دلخوش به شعار کرد.
مردم شعار زده شدند و اگر با این روشها به شعورشان نیز بیحرمتی شود، آنچه به دست میآید چیزی جز بیاعتمادی و دلسردی نخواهد بود.
?روی دیگر سخنم با مردم است. ما در هر نقشی که هستیم،یا از بیرون گود تنها نظارهگریم و یا هوادار و در بطن فعالیت انتخاباتی، نبایدفراموش کنیم که انتخابات دستیابی به حقیست که شاکله اصلی یک نظام مردمسالار نامیده میشود.
نماینده مجلس،حتی اگر قوم و خویش ما باشد یا همولایتی،استادمان باشد یا همکارمان،فرهنگی باشد یا پزشک،روحانی باشد یا کارمند یا یک نظامی،فرقی در اصل ماجرا ندارد.
او نماینده همه مردم حوزه انتخابیه خواهد شد.
نه قومی بر طایفهای برتری مییابد و نه قشری اثرگذارتر از قشر دیگر.و این به دست نمیآید مگر به اینکه مطالبهگری حرف اول انتخابکنندگان باشد.
مطالبه به حق و در راستای وظایف نمایندگی.
به گونهای نشود که اگر وظیفهای را به کسی دادیم یادمان برود آن فرد موظف به انجامش است.
جایگاه نمایندگی مجلس،جایگاه ارزشمندی بواسطه پشتیبانی آرای مردمیست،اما نماینده مجلس نه قهرمان ملیست و نه مرتبه والای انسانی خواهد داشت.این جایگاه در صورتی برازنده آن فرد خواهد بود که بتواند وظایفش را به درستی انجام دهد.
?اما روی دیگر سخنم با کسیست که سوم اسفند،نام نماینده را به یدک خواهد کشید.
اگر آن روز توفیق داشتی نماینده مردم شوی،بدان آنچه طبق قانون به عهدهات گذاشته خواهد شد،مطالبه موکلانت است.
برای احقاق حقوق آنان بکوش،از تفرقه و ایجاد شکاف بین لایههای مختلف حوزه انتخابیهات بپرهیز،در مجلس نیز وکیلی حساس،جسور و در چارچوب قوانین باش،در خصوص مسائل و مشکلات سیاسی،اجتماعی و اقتصادی کشور بیتفاوت نباش،به لابیهای مختلف مجلس که آسیب و بلای جان دورههای گذشته شد،نزدیک نشو،برای موکلانت پاسخگو و در دسترس باش و از افرادی در کنارت استفاده کن که از منیّتها و حواشی دور باشند و حرمتها راحفظ کنند.
والسّلام...
لاله انگورج تقوی