خودآموزی یک زبان خارجی یعنی یادگیری بدون معلم، یادگیری در منزل ، محل کار، و یا هر جایی دیگر و در هر زمانی که زبان آموز اراده کند انجام می گیرد . اکثریت افرادی که از روش خودآموزی برای یادگیری زبان خارجی استفاده می کنند بزرگسالان هستند زیرا آنها به دلایل زیادی نمی توانند در کلاسها حاضر شوند.
اصلی در زبان شناسی وجود دارد که می گوید : کودکان زبان بومی خود را فرا می گیرند ، حال آنکه بزرگسالان زبان خارجی را یاد می گیرند . این تمایز متعارفی است . فراگیری به منزله یک فرایند طبیعی ، ناخودآگاه ، نیاموخته و احتمالا غیر قابل آموزش است ، حال آنکه یادگیری فرایندی است تا حدودی ساختگی ، معمولا آگاهانه و متکی بر آموزش است. فرایند یادگیری زبان یک روند طولانی مدت است ، چرا که تغییرات بنیادی برای بیان صدا ، ساخت و معنی زمانبر است .
زبانشناسان می گویند : زبان شامل سه رکن اصلی است ، صدا، نحو و معنی.
صدا : یکی از موانع عمده بر سر راه یادگیری یک زبان خارجی ، مربوط به ویژگیهای آوایی است . هنگامی که بزرگسالان به واژه های یک زبان خارجی نا آشنا گوش می دهند همه آواهای تولید شده را نمی شنوند ، زیرا آنها آواها را بر اساس نظام زبان خود تغییر می دهند در حالیکه کودکان به هنگام یادگیری زبان خارجی با چنین مشکلی مواجه نمی شوند. از طرف دیگر زبان آموز باید کلمات جدید را درست ادا کند ولی خود قادر به اشتباهات خود نیست . قوانین آوایی فقط توسط معلم آموخته می شود ، زیرا صدا رکن اصلی گفتار است .کوچکترین خطا در صدا سبب انحراف کلی در معنی می شود و همین مساله جرات تولید کلمات را از زبان آموز می گیرد چرا که آنها دقیقا نمی دانند کلمه ای که به زبان می آورند تا چه اندازه به زبان مقصد و استاندارد نزدیکی دارد.
نحو : مجموعه اصول یا قواعد سازنده ای که بر اساس آنها واژه های یک زبان به صورت جمله آرایش می یابند ، نحو آن زبان نامیده می شود .قواعد یک زبان در واقع آن زبان را تشکیل می دهند . بدون این قواعد ، زبانی در کار نخواهد بود . برای مثال ما نمی توانیم مجموعه ای از واژه ها را بطور اتفاقی با هم ترکیب کرده و انتظار جمله ای در زبان داشته باشیم ، به عبارت دیگر ، جمله ها زنجیره های بی نظمی از واژه ها نیستند . نحو زبان را می توان به نوعی هسته آن زبان در نظر گرفت ، زیرا این نحو است که معنی را با صورت مادی بیان ، مانند آواها یا نشانه های نوشتاری پیوند می دهد .مشکل اصلی در نحو برای زبان آموزان بطور کلی این است که زبان آموزان جایگاه واژه ها را در زبان خارجی نمی دانند و اصولا تشخیص اینکه کلمه صفت است یا اسم، فعل است یا قید ، حرف اضافه است یا حرف تعریف ، جمله است یا شبه جمله ، فعل لازم است یا متعدی، قید حالت است یا قید تکرار ،ضمیر فاعلی است یا مفعولی،و ...را نمی دانند (این موارد را معلم زبان باید در ابتدا تعریف کند و بر مبنای آن آموزش را شروع کند . بدون شناخت این موارد و جایگاه آنها هیچ یادگیری اتفاق نمی افتد و مشکل اصلی امروزه در آموزش زبان همین است )
معنی : هدف اصلی زبان بیان معناست . زیرا این معنی است که باعث تغییر و ایجاد رفتار می کند . یکی از بنیادی ترین جنبه های معنی ، خلاقییت است ، خلاقییت یعنی تولید (جمله) قدرت تولید یک نظام زبانی حد و مرزی ندارد ، زیرا گستره جمله های ممکن در یک زبان واقعا بی نهایت است .
پس چگونه یک کودک زبانی را می آموزد؟
زبان نظامی از دانش و توانایی است که هر کودکی تا سن پنج سالگی تا حدودی آن را کسب کرده است یعنی به هیچ کس زبان بومی اش آموخته نمی شود ، نظام زبانی از طریق استعدادهای ذاتی و قرار گرفتن در معرض زبان به نحوی فرا گرفته می شود که هنوز ماهیت آن بطور کلی روشن نشده است .
محسن مریدپور مدرس و مولف زبان و ادبیات انگلیسی