سرگذشت كتابهايم؛
در اين سالهاي پرماجرا همواره دغدغهي نگرش و نگارش داشتم. گاه براي مطبوعات مينوشتم و گاه نوشتههايم را گرد آورده و كتابي به بازار انديشه و قلم عرضه كردهام. اين علاقهمنديها و تلاشها بيشتر برايم تمرين و اداي تكليف بود و هرگز براي پخش و نشر سوداگرانه با نيش قلم، كاعذ را شخم نزده و سياه نكردم. در اين سالها اين اقلام به زيور طبع آراسته شد:
1- جنبههاي فرهنگي و ارتباطي نمايشگاههاي بازرگاني در ايران (1370). پيش از اين گفتم كه اين نخستين كتاب من بود كه در سال 1370 چاپ و منتشر شد.
2 – كلاردشت (جغرافيا، تاريخ و فرهنگ) (1377).
دومين كتاب من با عنوان "كلاردشت" در سال 1377 از سوي انتشارات "فكر نو" چاپ و منتشر شد. در خصوص كتاب كلاردشت در ابتدا انگيزهام انجام يك كار علمي و فرهنگي بود، گرچه در طرحهاي تحقيقاتي سابقه و اندك بضاعتي داشتم، ولي در مونوگرافي (تكنگاري) تجربهي خاصي نداشتم. اين كار الزامات و حساسيتهاي خاص خود را داشت. نخست اينكه در زمينه مطالعات كلاردشت منبع مستقل معتبري كه با هدفها و طرح ذهني من تناسب داشته باشد، در دست نبود، دوم اينكه نگارش در باب منطقهاي مثل كلاردشت خود به خود حساسيتبرانگيز است. توصيفها و تحليلها ميبايست به گونهاي باشد كه بيطرفي و واقعگرايي در بيان و نتايج رعايت شود. تنوّع قوميتي و فرهنگي و مذهبي اهميت اين امر را دوچندان مينمود.
واقعيت آنست كه من به زادگاهم و مردم پرتلاش و مهربان آن، سخت دلبسته بودم. نگرانيهايي در زمينهي آسيبشناسي حال و آيندهي كلاردشت داشتم و مسئوليتم در اين مهم، باري بر دوشم مينهاد. من همچنين ملزم بودم كه طرحي در جهت اداي دِين خود به زادگاهم و مردماني كه در ميان ايشان پرورش يافتم، ارايه كنم. من مديون خانواده و خويشاوندانم بودم چون به من مهرباني كردند و "هنر عشق ورزيدن" را به من آموختند، مديون همبازيها و همكلاسيهايم بودم، چون به من شادي و اميد بخشيدند، مديون همهي معلّمانم بودم، چون به من راه و رسم زندگي، تفكر، علم و نوعدوستي را آموختند، مديون بنّاها و نجارها و كارگران و كشاورزان كلاردشت بودم، چون به من نان و حرفه آموختند و به من فرصت كار كردن در كنار خود را دادند و در سختيها دستم را گرفتند و در بسياري موارد، كار سخت را خود بر عهده ميگرفتند تا من كاري سبك و آسانتر را انجام دهم، زيرا بدنم و فكرم ياراي كار سخت در آن سالهاي نوجواني را نداشت. مديون دوست و غيردوست و دشمنانم بودم، چون به من انگيزهي جستجو، حل مسئله، اميد، صبر، خودشناسي، مهاجرت، مهارت و تحليل و تحمل شكست را آموختند، پس من نميتوانستم سبكبار و بيتفاوت باشم، بايد كاري ميكردم، اما من چه كاري ميتوانستم بكنم، چه طرحي و چه تدبيري از من ساخته بود؟ گرچه اين "درويش را نباشد تَركِ سراي سلطان"، ولي فكر و تلاش و سپاس من شايد بخشي از آن همه را جبران كند و همة توان و امكان من همين بود؛ "نوشتن!"
پس بيوقفه و بيشائبه نوشتم تا كتابي فراهم آوردم كه مردمم از آن بخوانند و بدانند و حتي به آن بخندند!!
اينچنين شد كه من كتاب "كلاردشت" را نوشتم؛ ولي هرگز پيشبيني نميكردم كه تا اين حد از اين كتاب استقبال شود، به گونهاي كه بيش از 4500 جلد از آن در منطقه و اندكي كمتر از آن در خارج از كلاردشت به فروش رفت. اين در عرف منطقه بيسابقه بود و البته دو دليل داشت: نخست اينكه كتابي جديد و اولين كار درموضوع پژوهش و شناخت كلاردشت بود چه بسا هر كتاب مشابهي با استقبالي اينچنين مواجه ميشد. دو ديگر آنكه، در نوشتهها و توصيفهاي متن كتاب، خوانندهي كلاردشتي همان دلباختگي، عشق و ارادت نويسنده را تشخيص ميداد و ميدانست كه اين سخن از دل بر آمده است.
كتاب كلاردشت براي من فرصتي فراهم آورد كه بيش از پيش با طبيعت، فرهنگ و مردم زادگاهم مأنوس شوم و اين برايم يك موهبت بود. بار ديگر، بيش از كاري كه من براي سرزمين و مردمم كرده باشم، آنها اين بار نيز از كار و قلم من حمايت كردند و باز من ماندم و دِيني ديگر تا فرصتي و جبراني ديگر!
3- تعارض فرهنگي دولت و مردم (1380)
اين كتاب، حاصل تحقيقات من در چارچوب رسالهي دكتراي جامعهشناسي بود كه در سال 1380 از سوي انتشارات "آزادانديشان" چاپ و منتشر شد. شرحي از اين اثر در متن كتاب حاضر (روزگار من) آمده است.
4- كارآفريني فرهنگي در عرصه مطبوعات (1384)
اين كتاب، حاصل اجراي يك طرح پژوهشي براي پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات بود كه نهايتاً از سوي پژوهشگاه مزبور در قالب كتاب منتشر شد.
اين كتاب، مقولهي كارآفريني در عرصه فرهنگ و مطبوعات را دنبال ميكند. گو اينكه تا آن زمان كارآفريني اغلب در قلمروهاي اقتصادي و صنفي و توليدي مطرح بود ولي در چارچوب پژوهش مورد نظر، عرصههاي فرهنگي – در شاخه مطبوعات- و نسبت آن با كارآفريني مورد بررسي قرار گرفت و از جمله در شماري از روزنامههاي پرتيراژ، جامعه آماري طرح مورد نظر بوده است.
5- پژوهشنامه كارآفريني (1384)
اين كتاب نيز برآيند انجام يك طرح پژوهشي به سفارش پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات بود كه در سال 1384 چاپ و منتشر شد.
6- شهر و تكاپوي كارآفريني (1390)
كتاب مزبور حاصل انجام يك طرح تحقيقاتي به سفارش اداره كل مطالعات فرهنگي و اجتماعي شهرداري تهران بود. در چارچوب آن طرح پژوهشي به اغلب نواحي مناطق 22گانه شهرداري تهران مراجعه ميداني داشتم و به همراه تيم پژوهشيام تجربهاي مفيد از كار علمي و ميداني فراهم شد.
اين گزارش پژوهشي نيز در سال 1390 از سوي انتشارات "جامعه و فرهنگ" در قالب كتابي با عنوان "شهر و تكاپوي كارآفريني" چاپ و منتشر شد.
موضوع اصلي بررسي موضوع در اين كتاب "كارآفريني سازماني" و زمينهها و موانع در مجموعهي شهرداري تهران بوده است.
7 - سياهكمان (1390)
كتاب سياهكمان مجموعهي شعرهاي اجتماعي كوتاه من است كه در بر گيرنده 60 عنوان شعر كوتاه و در 100 صفحه از سوي انتشارات "راش" در سال 1390 چاپ و منتشر شد.
8 - طلبكار (1392)
اين كتاب حدوداً 70 صفحه دارد و در بر گيرنده چند داستان كوتاه با مضامين اجتماعي و با تأكيد بر زندگي و مسايل افراد داراي معلوليت است.
9 - نقد و بقا (1392)
اين كتاب مجموعه مقالات من است كه قبلاً در مطبوعات كشور منتشر شده بود. برخي از مطالب كتاب نيز به صورت مقالههاي جديدالتأليف است. نام "نقد و بقا" عنوان يكي از يادداشتهاي من است كه در كتاب مزبور چاپ شده است. اين كتاب در سال 1393 از سوي انتشارات "راش" چاپ و منتشر شده است.
10- دايرةالمعارف نوابغ و مشاهير معلول ايران و جهان (1395)
اين كتاب نيز حاصل بررسيهاي كتابخانهاي 8 ساله من و دوست ارجمندم جناب آقاي منصور برجيان است. كتاب حاوي زندگينامه و سرگذشت حدود 600 نفر از مشاهير و نوابغ داراي معلوليت است كه از دوران باستان تا زمان معاصر ميزيستهاند. اين كتاب شخصيتهايي (مرد و زن) از همهي كشورها را در بر ميگيرد.
كتاب مزبور با استقبال خوب خوانندگان مواجه شد و از جمله به عنوان "اثر ارزنده" از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مورد حمايت مالي قرار گرفت.
كتاب مورد نظر در 1400 صفحه و در دو جلد در سال 1395 از سوي انتشارات "راش" چاپ و منتشر شده است.
به دليل منحصر به فرد بودن آن و پوشش بينالمللي مطالب آن، در سال 1397 سازمان ملي يونسكو موافقت كرده است كه كتاب فوق با نشان يونسكو به انگليسي ترجمه شود و از طرف يونسكو به مخاطبان جهاني عرضه شود.
11- "روزگار من" كه زندگينامه خودنگاشت من است.
12- كانال تلگرامي "نجات ایران"
مجموعهاي از يادداشتها و تحليلهاي من از سال 1395 در خصوص مسائل اجتماعي، تحليلهاي سياسي و ديدگاههايم در مورد مسايل جاري جامعه و كشور است كه در اين كانال تلگرامي به نشاني @alimalekpur1 منتشر شده و تاكنون حدود 550 تحلیل و یادداشت نوشته و به مخاطبان تلگراميام عرضه كردهام كه آن مجموعه هم در دست چاپ است.
13- سخنرانيهاي من در انجمن اسلامي مهندسين در ذيل سلسله بحثهاي "اسلامشناسي اجتماعي" كه در سالهاي 1397 و 1398 برگزار شد و در دست چاپ و انتشار است.
ادامه دارد...
✍️برگرفته از کتاب " روزگار من" نوشته علی ملک پور با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با شماره استاندارد بین المللی کتاب( شابک: ۲-۹۴-۸۵۸۱-۹۶۴-۹۷۸ ) انتشارات کارآفرینان ( تهران)