عزیز دل برادر آن خبرنگاری که در پی پیام های مردمی و به خواست شهروندان برای ثبت وضعیت افتضاح و خطرناک ورودی شهر کار و زندگی اش را ول می کند و زیر باران به آنجا می آید، تا بلکه بتواند صدای مردم (( که مدت هاست مافوق های جنابعالی نمی شنوند و با دُز عجیب و کمیابی از غرور و تکبّر از یک خواسته و حق عمومی بی اعتنا می گذرند)) را مخابره کند که شاید یکی پیدا شود که رگ غیرتش بنجنبد و مهمترین پروژه ی شهر را از انتهای لیست اولویت بندی مدیران برنامه محور! شهر کلاردشت به بالای لیست بکشاند، آنگونه که جنابعالی دُرّ افشانی کردی و فریاد کشیدی " نه بدبخت است و نه از کسی پول گرفته تا به آنجا بیاید"
شما باید نگران باشی که؛ آیا به اندازه ای که از بیت المال حقوق میگیری، کارت را درست انجام می دهی؟ آیا شما که بی سیم به دست داری و دائم در شهر می چرخی، گزارش های درست و کارشناسی از وضعیت پیشرفت پروژه ها ثبت و ارائه می کنی؟ چرا که مسئولیت فعلی شما در سرکشی از پروژه ها از رفع سد معبر بسیار خطیرتر است، و یک لحظه غفلت آن می شود همین ورودی شهر که می بینی یا آبشار سنگی که تخریب شد، یا آلاچیق های چند میلیونی که در شهر سرگردان شدند یا ... ! و مثل آن موقع نیست که بخواهی با بزرگواری و مناعت طبع از خطای افراد بگذری و اینجا باید به تناسب مسئولیت جدید سختگیرتر باشی.
توضیح: صبح امروز و در پی آبگرفتگی ورودی شهر کلاردشت به خاطر بارش های چند ساعت گذشته که طبق روال یکی دو سال گذشته تردد را برای خودروهای عبوری سخت و خطرناک می کند، یکی از خبرنگاران منطقه به دنبال تماس و خواست مردم در محل آبگرفتگی حاضر شد( البته اگر کسی هم تماس نمی گرفت باز هم اهمیت موضوع به حدی هست که خبرنگار را به آنجا بکشاند)، که متاسفانه از طرف یکی از کارمندان شهرداری مورد نوازش قرار گرفت که: " بدبخت، بیا فیلم بگیر، از کی پول گرفتی و ..."
پی نوشت: آقای شهردار دو سه روز بیشتر از جلسه شما با آقای استاندار و توصیه های استاندار در خصوص نحوه نحوه تعامل با رسانه ها نمی گذرد، و مادامی که این نوع رفتارهای زیردستان و اطرافیان تان با واکنشی از سوی شما همراه نباشد، به پای جنابعالی نیز نوشته می شود. و این را هم بدانید: علیرغم اینکه در بسیاری موارد به نحوه مدیریت شما در اولویت بندی کارها و نحوه ی اجرای پروژه ها انتقاد داریم اما نیک می دانیم که بسیاری از حاشیه های امروز شما به خاطر این قبیل دوستی های خاله خرسِ است که شاید شما هیچ نقشی در آن نداشته باشید. از ما گفتن بود.
